من و دندون موشی اوایل کووید اشنا شدیم.من سانتر کووید بودم که نامزد کردیم.حالا که عروسی کردیم هم سانتر کوویدم.بعد از یک هفته مرخصی ازدواج تو اولین کشیکم دارم از خستگی له میشم.سال پایینی هایی که کار بلد نیستن و سال بالایی که واسه هیچ کاری از پاویون بیرون نمیزنه.یاد فروردین افتادم همین بیمارستان و سانتر کووید.من سال یکی و یه کشیک کاملا یه نفره با تعداد ادمیت وحشتناک.حالا هم از خستگی پاهامو حس نمیکنمحالا نمیدونم این زجر و خستگی و بی خوابی که پایانی نداره واقعا ارزشش رو داشته؟؟؟
درباره این سایت